Sunday, October 29, 2006

من گم شده ام

،می ايستم و به اطرافم می نگرم
من چگونه به اين جا رسيده ام؟
كدامين راه، رويای پاك و روشنم را از من ربود؟
من كه هميشه خط براق كنار جاده را می پاييدم
.مبادا در هياهوی اين همه آدم و سوال و ترديد گم شوم
..............
من چگونه به اين جا رسيده ام؟
،شايد از سر آرزوی اشتباهم
دستان سرد ديو بی رويا
مرا از خواب های كودكيم ربود
.و رها كرد در اين سرزمين تاريك و اندوهبار
،شايد
،شايد از سر آرزويی اشتباه
.شايد از سر خواهشی بی مقدار
.................
افسوس كه خورشيد را در كرم شب تابی می جستم
.و دريا را در كاسه ای آب

2 Comments:

At 1:39 am, Anonymous Anonymous said...

salam azizam. khune now mobarak. are cheghadr inja ghashangtare... dustesh daram. bazam miam.
shad bashi...

 
At 2:51 am, Blogger ايزدمهر said...

مرسی شادی خوبم. تو هم بيا، دوباره همسايه می شيم

 

Post a Comment

<< Home