خاطرت هست؟
،همین روز بود، چندی پیش
در هیاهوی باران و پاییز
زیر تبریزی های سر به فلک کشیده با برگ های زرد درخشان
،و چنارهای تنومند با برگ های رقصان
،نهالی کاشتیم از جانمان
.و عهد کردیم باشیم تا باشد و ریشه بدواند در همه ی روزگارمان
نفرین بر زمستان که نهال نوپامان را از ریشه ی جان نگرفته اش خشکاند
.نفرین بر زمستان
پس کجاست فرشته ای که در فال قهوه نهالمان را می پایید؟
کجاست؟
،همین روز بود، چندی پیش
در هیاهوی باران و پاییز
زیر تبریزی های سر به فلک کشیده با برگ های زرد درخشان
،و چنارهای تنومند با برگ های رقصان
،نهالی کاشتیم از جانمان
.و عهد کردیم باشیم تا باشد و ریشه بدواند در همه ی روزگارمان
نفرین بر زمستان که نهال نوپامان را از ریشه ی جان نگرفته اش خشکاند
.نفرین بر زمستان
پس کجاست فرشته ای که در فال قهوه نهالمان را می پایید؟
کجاست؟
1 Comments:
خیلی زیباست و چقدر حس تنهایی به من میدهد شعرهای زیبای تو
Post a Comment
<< Home